اصل وجود مصحف امام علي ـ عليه السّلام ـ در روايات شيعه و سني آمده و علماي فريقين آنرا قبول دارند. طبق روايات منقول، آن مصحف بعد از امام علي ـ عليه السّلام ـ در دست ائمه اطهار (عليهم السلام) يكي پس از ديگري قرار داشته و اكنون در دست امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ميباشد، و از نظر مقدار آيات چيزي زياده و كم ندارد و تنها فرقش با قرآن موجود در دو چيز است: يكي اينكه طبق ترتيب نزول نوشته شده است. دوم: اينكه در حاشيه آن به صورت متمايز، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مطالبي در مورد تفسير، شأن نزولها، سبب نزولها، زمان و مكان نزول و ... نوشته اند.
جواب تفصيلي:
وجود مصحف امام علي ـ عليه السّلام ـ غير قابل شك[1] و بلكه مورد اتفاق فريقين است[2]. چرا كه در منابع شيعه و سني به آن تصريح يا اشاره شده است[3]؛ مثلاً سيوطي از طريق ابن سيرين از امام علي ـ عليه السّلام ـ چنين نقل ميكند: «لما مات رسولالله ـ صلّي الله عليه و آله ـ آليت الا آخذ علي ردائي الالصلاة جمعة حتي اجمع القرآن» همين كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ از دنيا رفت سوگند ياد كردم كه عبايم را جز براي نماز جمعه (بر دوش) نگيرم، تا قرآن را جمع كنم». و بعد راوي ميافزايد: «فجمعه» يعني پس آن را جمع كرد[4]. و از بعضي روايات استفاده ميشود كه آن مصحف شريف بعد از امام علي ـ عليه السّلام ـ به ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ يكي پس از ديگري منتقل شده، تا به دست امام زمان(عجل الله تعالي فرجه) رسيده است؛ چنانكه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: «فاذا قام القائم قرأ كتاب الله عزوجل علي حده و اخرج المصحف الذي كتبه علي ـ عليه السّلام ـ» و وقتي كه حضرت قائم قيام فرمايد، كتاب خداي عزوجل(قرآن) را به صورت واقعي خواهد خواند و مصحفي كه امام علي ـ عليه السّلام ـ نوشته است را ميآورد»[5]. و در روايت ديگر، خود امام علي ـ عليه السّلام ـ نيز بر اين مطلب تصريح نمودهاند[6].
برخي از محققان ويژگيهايي را براي مصحف امام علي ـ عليه السّلام ـ ذكر كرده اند[7]، كه مي توان آنها را به دو دسته كلي تقسيم كرد:
الف) از جهت تأليف و نظم:
در مصحف امام علي ـ عليه السّلام ـ قرآن، طبق ترتيب نزول، نوشته شده است[8]؛ چنانكه محمدجواد بلاغي(ره) ميگويد: «و نزد شيعه معلوم است كه اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ بعد از رحلت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ عبا بر دوش نگرفت مگر براي نماز، تا اينكه قرآن را به ترتيب نزول و تقديم منسوخ بر ناسخ جمع كرد[9].» و ابن حجر سني گويد: «قد ورد أن علياً ـ عليه السلام ـ جمع القران علي ترتيب النزول عقب موت النبي ـ صلّي الله عليه و آله ـ»، وارد شده است كه امام علي ـ عليه السّلام ـ بعد از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ قرآن را به ترتيب نزول جمع كرد»[10]. و سيوطي نيز گويد: «كان اول مصحف علي ـ عليه السّلام ـ سورة اقرأ ثم سورة المدثر، ثم المزمل، ثم تبت ثم التكوير... و هكذا الي آخر ترتيب السور حسب نزولها» اول مصحف امام علي ـ عليه السّلام ـ، سوره اقرأ، سپس مدثر... و همينطور تا آخر ترتيب سورهها، طبق نزولشان[11].»
ب) از جهت محتوا:
اين مصحف شريف طبق بعضي روايات مشتمل بر چيزهايي است كه در قرآن موجود در دست ما، وجود ندارد؛ چنانكه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در پاسخ سؤال طلحه در مورد مصحف شريف آن حضرت، چنين فرمودهاند: «اي طلحه! تمام آياتي كه خداوند -عزوجل- بر حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل فرموده با املاء پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و خط من نزد من است؛ هر حلال و حرام و حدود و احكام، يا هر چيزي كه امت تا روز قيامت به آن احتياج داشته باشند، حتي ديهخراشي كه بر بدن وارد شود، نزد من است؛ كه با املاء پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و خط من، نوشته شده است. طلحه پرسيد: آيا هر چيز كوچك و بزرگ، خاص و عام و آنچه تا روز قيامت اتفاق ميافتد در آن نوشته شده و نزد توست؟! حضرت فرمودند: آري...»[12]. اما اين اضافات به عنوان متن قرآني نيست. بلكه برخي از آنها به عنوان توضيح و تفسير، و برخي براي بيان آيات ناسخ و منسوخ، و بعضي مربوط به سبب و شأن نزول آنها، و برخي هم بيانگر زمان و مكان نزول آنها ميباشد كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ آنها را از طريق وحي غير قرآني دريافت، و به عليـعليه السّلام ـ املاء كرده است و ايشان نيز ـ طبعاً ـ آنها را در حاشيه و خارج از متن قرآن نوشتهاند[13]. چنانكه خود ايشان ميفرمايند: «هيچ آيهاي بر رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل نشده مگر آنكه حضرت برايم قرائت و املاء فرمود و من آنرا نوشتم و تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آيات را به من آموخت... و هيچ علمي را كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به من آموخت، فراموش نكردم و نوشتم.»[14]
و اين مطلب (يكساني قرآن موجود با مصحف امام علي ـ عليه السّلام ـ از جهت متن قرآني) قرائن ديگري نيز دارد:
1. تمام ادله عدم تحريف قرآن، كه در كتب علماء شيعه نوشته شده است[15]. 2. در روايات فراواني، ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ پيروان خود را بر قرائت و عمل به همين قرآن تشويق كردهاند و براي قرائت تكتك سورههاي آن فضائل و ثوابهائي را ذكر فرمودهاند[16]. 3. اگر مصحف امام علي ـ عليه السّلام ـ آياتي در مورد امامت و... داشت كه در اين قرآن نيست، حضرت و يارانش به آن احتجاج ميكردند[17]، در حالي كه هرگز چنين نكردهاند. 4. اين قرآن اگر با قرآن امام علي ـ عليه السّلام ـ فرق داشت امام علي ـ عليه السّلام ـ و فرزندانش اعلام ميفرمودند، زيرا سكوت در اينجا باعث محو دين است و تقيه در جايي كه موجب فساد دين باشد جايز نيست[18].
تذكر: گرچه طبق آنچه كه گذشت، فرقي بين مصحف امام علي ـ عليه السّلام ـ و قرآن موجود، از جهت متن قرآن وجود ندارد، ولي با توجه به اينكه حضرت در حديث فوق تفسير و تأويل را مقابل محكم و متشابه قرار دادند، معلوم مي شود كه مقصود از تأويل، بيان معاني باطني قرآن است كه در روايات براي قرآن بطون زيادي ذكر شده است[19]. و مسلماً آنچه را كه شخصيتي چون امام علي ـ عليه السّلام ـ با املاء پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مصحفش نوشته است، حقايق فراواني دارد كه دست ما از آن كوتاه است؛ چنانكه از ابن جبري نقل شده است: «ولو وجد مصحفه لكان فيه علم كبير و لكنه لم يوجد» اگر مصحف امام علي ـ عليه السّلام ـ يافت شود، حتماً در آن علم بزرگي (فراواني) است ولي يافت نشده است[20]. بنابراين آن مصحف با قرآن فعلي قابل مقايسه نيست.
در پايان ،اين سؤال مطرح ميشود كه؛ چه چيزي باعث شد كه مردم را از علم بيپايان حضرت اميرالمؤمنين امام علي (عليه السلام)، اولين مسلمان و يار و ياور هميشگي پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) با آن همه فضائل منقول از سوي فريقين، بيبهره كنند ،تا جائي كه همة مسلمانان از آن مصحف پرفيض و نوراني محروم باشند؟ آيا چيزي جز عناد و لجاجت و حماقت عدهاي دنيا پرست و سست عنصر، تصور ميشود؟! اللهم اهدنا الي صراطٍ مستقيمٍ.
«والسّلام»
«برای فرج و سلامتی امام زمان صلوات»
پی نوشت:
[1] . آيتالله سيد ابوالقاسم، خوئي، البيان، (بي جا: انوار الهدي، چاپ هشتم، 1401 هـ ق)، ص 223.
[2] . دكتر فتحالله، محمدي (غبارزادگان)، سلامة القرن من التحريف، (تهران: پيام آزادي، چاپ اول، 1420هـ ق)، ج 1، ص 60.
[3] .رك: محمد بن يعقوب، كليني، اصول كافي، ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، (تهران، علميه اسلاميه، بينوبت چاپ، بيتا)، ج 4، ص 444، احمد بن علي بن ابي طالب، طبرسي، الاحتجاج، تحقيق ابراهيم بهادري و محمد هادي به، (تهران: اسوه، چاپ دوم، 1216 هـ ق)، ج 1، ص 207، جلالالدين، عبدالرحمن، السيوطي، الاتقان، تصحيح محمد سالم، هاشم، (بيروت: دارالكتب العلمية، چاپ اول، 1421 هـ ق)، ج 1، ص 117، ابن سعد، الطبقات الكبري، (بيروت: دار بيروت، بينوبت چاپ، 1405 هـ ق) ج 2، ص 338، علامه، سيد محمد حسين، طباطبائي، الميزان، (قم: اسماعيليان، چاپ پنجم، 1393 هـ ق)، ص 36 – 38.
[4] . الاتقان، پيشين.
[5] . اصول كافي، پيشين.
[6] . رك: الاحتجاج، پيشين، ص 358 – 359، ملاحسن، فيض كاشاني، تفسير الصافي، (بيروت: موسسة الاعلمي للمطبوعات، بينوبت چاپ، بيتا)، ص 42، اسماعيل، انصاري، اسرار آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ (ترجمه كتاب سليم بن قيس، (قم:دفتر نشر معارف اسلامي، چاپ اول، 1413 (هـ ق)، ص 253 – 254.
[7] .رك: آيتالله، محمد هادي، معرفت، الشهيد، (قم:موسسة النشر الاسلامي، اول، 1412 هـ ق)، ج 1، ص 292، آيتالله، ناصر، مكارم و ديگران، تفسير نمونه، (تهران: دارالكتب الاسلاميه، چاپ پنجم، 1364)، ج 11، ص 28.
[8] . آيتالله، ناصر، مكارم و ديگران، تفسير نمونه، پيشين، الطبقات الكبري، پيشين، سلامة القرآن من التحريف، پيشين، ص 62، شيخ مفيد، الارشاد، قم:بصيرتي، بينوبت، چاپ، بيتا)، ص 365.
[9] . شيخ محمدجواد، بلاغي، آلاء الرحمن في تفسير القرآن، (قم: موسسة البعثة، چاپ اول، 1420 هـ ق)، ج 1، ص 51،
[10] . مركز الثقافة و المعارف القرآنيه، علوم القرآن عند المفسرين، (قم: مكتب الاعلام السلامي، چاپ اول، 1420 هـ ق)، ج 1، ص 351.
[11] . الشهيد، پيشين، ص 290.
[12] . الاحتجاج، پيشين، ص 356 – 357، تفسير الصافي، پيشين، ص 42، اسرار آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ، پيشين، ص 251 – 252.
[13] . رك: التمهيد، پيشين، ص 292، آيتالله، سيدابوالقاسم، خوئي، البيان، پيشين، ص 223، سلامة القرآن، پيشين، ص 63، تفسير نمونه. پيشين.
[14] . التمهيد، پيشين، ص 293.
[15] . رك: آيتالله محمدهادي، معرفت، صيانه القرآن من التحريف، (قم: موسسة النشر الاسلامي، چاپ دوم، 1418 هـ ق)، ص 35 – 57، سلامه القرآن من التحريف، پيشين، ص 11 – 34.
[16] . اصول كافي، پيشين، ص 394 – 434 (كتاب فضل القرآن)، ابوجعفر، محمد بن علي بن الحسين، القمي (شيخ صدوق)، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمع علي اكبر غفاري، (بيجا: كتاب فروشي صدوق، چاپ هفتم، 1363)، ص 224 – 291.
[17] . الميزان، پيشين، ص 116.
[18] .امام خميني (ره)، الرسائل، (قم: اسماعيليان، چاپ دوم، 1410 هـ ق)، ج 2، ص 177، آيتالله ناصر مكارم، القواعد الفقهية، (قم: مدرسة الامام اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ، چاپ سوم، 1411 هـ ق)، ج 1، ص 415.
[19] . رك: الميزان، پيشين، ج 3، ص 72 – 73، محمد، محمدي ريشهري، ميزان الحكمه، (قم، مكتب الاعلام الاسلامي، چاپ دوم، 1367)، ج 8، ص 94 – 95.
[20] . علوم القرآن عند المفسرين، پيشين.